جستجوی آژانس مسافرتی

  • گپی با بانوی تُرک در سایه‌ کاشی‌های هفت‌رنگ و آواز شجریان ...


    گپی با بانوی تُرک در سایه‌ کاشی‌های هفت‌رنگ و آواز شجریان ...

    «تُرک‌ها با ایرانی‌ها همسایه‌اند،‌ اما از حال و روز هم خبر ندارند. مثلا مردم ترکیه باور نمی‌کنند ایرانی‌ها از گذشته‌هایی دور هویت خود را حفظ کرده‌اند و زبان آن‌ها عربی نیست.»
    هشتاد و چهارمین دوره دانش‌افزایی زبان و ادبیات فارسی به همت بنیاد سعدی با حضور کاروان
    ۱۲۱ نفری فارسی‌آموزان به مدت یک ماه در ایران برگزار شد که شرکت‌کنندگان آن در ادامه‌ی برنامه‌های فرهنگی، از آثار تاریخی تهران، کاشان و اصفهان بازدید کردند.
    «زهرا بوآتموش»، دانشجوی رشته روابط بین‌الملل از کشور ترکیه یکی از این شرکت‌کنندگانی بود که در روز بازدید از کاخ جهانی گلستان گفت‌وگویی با ایسنا داشت، او از هر دری سخن گفت و از سفرش به ایران تعریف کرد.

    بهانه‌ی این گپ، زمزمه‌ی تصنیفی از خسروی آواز ایران بود که از میان همهمه‌ کاخ گلستان در یک روز گرم تابستانی به گوش می‌رسید. «زهرا بوآتموش»، فارسی‌آموز اهل ترکیه که چهره‌اش را با کاشی‌های هفت‌رنگ قاب می‌گرفت تا عکسی به یادگار گرفته باشد، به روابط تاریخی ایران و ترکیه اشاره کرد و به ایسنا گفت: ما با ایرانی‌ها همسایه‌ایم، اما از حال آن‌ها و اتفاقات روز کشورشان چندان که باید خبر نداریم.

    ترک‌ها باور نمی‌کنند که زبان ایرانی‌ها عربی نیست

    او که نخستین‌بار است به ایران سفر کرده، درباره‌ی درباره‌ی تصورات ذهنی‌اش و تطبیق آن با واقعیت بیان کرد: ایرانی‌ها و عثمانی‌ها از گذشته‌های دور به عنوان دو قطب مذهبی در دنیای اسلام خدمات فراوانی را به امت اسلامی داشتند. ما و ایران نه فقط در حوزه‌ی دین که مسلمان باشیم، بلکه در بسیاری از موضوعات فرهنگی و هنری شبیه به هم هستیم، اما امروز با وجود همسایه بودن لااقل ما از شما و شرایط روز شما بی‌خبر هستیم. خیلی از هموطنان من از سابقه‌ی تمدنی ایران می‌دانند، اما خیلی‌هایشان باور نمی‌کنند ایرانی‌ها از گذشته‌هایی دور هویت خود را حفظ کرده‌اند و مثلا الان زبان آن‌ها عربی نیست. ایران و ترکیه در مورد قبایل و نژادهای خودشان هم با یکدیگر شباهت دارند. همان‌طور که ایران را جمع اقوام ترک، کُرد، عرب و ... تشکیل داده، این تفاوت نژادی در ترکیه هم وجود دارد. برای مثال من در ترکیه‌ زندگی می‌کنم اما یک کُرد هستم.

    وی درباره‌ی این‌که شناخت تُرک‌ها از حوزه‌ی تمدنی ایران از چه ناشی شده اظهار کرد: البته نگاه بیشتر مربوط به حوزه تمدنی است و نه تاریخی، اما من با مطالعاتی که در این حوزه داشتم، برایم جالب بود دوره‌های مختلفی از تاریخ ایران زمین، پادشاهانی از سلسله‌ی صفویه و قاجار بر تخت حکومت تکیه زده‌اند که تُرک بودند و زبان ترکی در دربار آن‌ها رواج داشت. خودم به شخصه در تاریخ معاصر ایران و زمان حکومت رضا خان و محمدرضا پهلوی هم مطالعاتی داشته‌ام. مردم ترکیه و البته ایران شناخت کمی نسبت به یکدیگر دارند. حداقل تلاش من هم در یادگیری زبان فارسی این است که بگویم ما با هم دوست هستیم. البته این رفتار نیاز به همکاری متقابل دارد.

    «بوآتموش» سپس درباره‌ی انگیزه‌ای که وی را به سمت یادگیری زبان فارسی سوق داده، توضیح داد: امروز آشنایی بیشتر نسبت به فرهنگ، زبان و هویت ایرانی‌ها به عنوان کشور همسایه‌ی ترکیه در حد یک ضرورت تعریف می‌شود. برای همین من در ترکیه در مدت
    ۶ ماه با کمک بنیاد سعدی آموختن فارسی را شروع کردم.

    وی اضافه کرد: امروز نه فقط تُرک‌ها و آذری‌ها، بلکه بسیاری از ایرانی‌ها در خلوت خودشان موسیقی ترکیه‌ای گوش می‌دهند، ممکن است معنی آن‌ را هم ندانند، اما به دلایل مختلفی با آن ارتباط برقرار می‌کنند. خوب یا بد آن بماند، اما سریال‌های زیادی از ترکیه هم وجود دارد که محبوب بعضی خانواده‌های ایرانی است. سوال من این است این میزان از علاقه‌مندی در پیگیری آثار هنری ایرانی هم در کشور شما وجود دارد؟

    این بانوی ترک افزود: برای من جالب بود زمانی که در تاکسی بودم راننده، آهنگی از خوانندگان ما را پخش کرد. آن‌طور که متوجه شدم و سوال کردم، موسیقی خوانندگان کشور ترکیه در ایران خیلی رایج است، اما موسیقی ایرانی به این اندازه در ترکیه شناخته شده نیست. سینمای ایران هم همین‌طور. به عنوان نمونه فیلم «فروشنده» با وجود موفقیت‌های خودش تنها در
    ۲ یا ۳ سینمای کشور ترکیه اکران شد. تا به حال من هم زیاد پیگیر سینمای ایران نبودم. می‌دانم سینمای ایران را باید با «بچه‌های آسمان» و «جدایی نادر از سیمین» شناخت، این نمونه‌ها نه برای من، بلکه برای هر مخاطب خارجی به دلیل خلق فضای ایرانی و زبان اصلی فیلم به عنوان یک فیلم ایرانی شناخته می‌شوند.

    برای مولانا خط‌کش نگذاریم

    او سپس به شرح دیدگاه‌اش درباره‌ی مولانا پرداخت و گفت: محل تولد مولانا مشخص است، زبان شعری او فارسی است و در قونیه دفن شده، در مورد این شخصیت من فکر می‌کنم نمی‌توان خط کش گذاشت و او را محدود به مرز معینی کرد. من خودم کُرد هستم و در ترکیه زندگی می‌کنم، اما با شما به زبان فارسی حرف می‌زنم. من خیلی دیر با زبان شما آشنا شدم، اما الان با اشتیاق شعرهای فروغ فرخزاد را پیگیری‌ می‌کنم، بدون این‌که تفکیکی قائل شوم، کتاب‌های دکتر علی شریعتی را می‌خوانم. «حج» این متفکر ایرانی که به نوعی سفرنامه است را می‌خوانم نه بابت این‌که رشته من شاید با گرایش مطالعاتی این نویسنده در ارتباط باشد. «هبوط» او را می‌خوانم که متنی ادبی است و البته آثار دیگری از ایشان.

    وی افزود: قبلا گفتم که موسیقی ایرانی زیاد در ترکیه شناخته شده نیست، اما این صحبت شخصی نبود، چون من کار خواننده‌های ایرانی را مثل شجریان، محمد علیزاده، مرتضی پاشایی و امین رستمی را گوش می‌دهم. آثاری که در موسیقی کشور ترکیه هم شبیه به آن‌ها را زیاد می‌شناسم. تفاوت‌هایی اگر بین دو ملت ایران و ترکیه وجود دارد، به معنای اختلاف نباید تفسیر شود.

    بوآتموش سپس به رفتارهای مشترک ایرانی و ترک‌ها اشاره کرد و گفت: مردم هر دو کشور مهمان‌نواز و خونگرم هستند، البته به دلیل سیطره‌ی فرهنگ غرب تا حدودی تُرک‌ها سبک زندگی غربی پیدا کرده‌اند و این خونگرمی آن‌ها در مقایسه با مردم ایران کمتر نمود دارد. در ترکیه بیشتر جوانان در تلاش برای پیدا کردن هویتی اروپایی هستند و این شرایط رفتاری آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.